آرمانآرمان، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

آرمان من

روزانه های من

سلام دوس جونا این روزا هوا خوبه ومامانی هر روز منو میبره تو حیاط ومن بازی میکنم  ومامی کتاب میخونه .انقده خوش میگذره!!!! اینم چندتا عکس از روزانه های من....   ماسه بازی تو محوطه!!!!!!!!!!!!   عجب غذایی جاتون خالی!!!!!!!!!!!      بذار ببینم این چیه آهان اسنی  !!!! آخ جون اولین بستنی سال ۹۲         تا کسی نیست یه کم آب بازی کنم !!!!!!!!!!!       ای جونم اسنی!!!!!!    بای بای من رفتم زود زود برمیگردم   ...
24 ارديبهشت 1392

روز معلم

سلام جون جونیا   دیروز رفتیم مدرسه بابایی وکلی بهمون خوش گذشت یه عالمه گل وشیرینی بود وکلی جایزه به بابایی دادند تازشم آدمای مهمی اونجا بودند و بابایی و همه معلمها را تشویق کردن من میدونم که بابایی  شغل شرافتمندانه ای داره که راه خدا وانبیاست وتمام تلاش خودش را در راه علم ودانش انجام میده تا من با روزی حلال بزرگ بشم پس من صمیمانه روز معلم را به بابایی وهمه معلمها تبریک میگم وبراشون یه عالمه آرزوی خوب میکنم.   بابایی جونم خسته نباشی!!!     خب یه کم از خودم بگم:  هر روز به مامانی میگم یه شون (پول)بده برم آداشم (آدامس) بخرم!!! این روزا کلی  ما...
12 ارديبهشت 1392

من مامانم را دوست دارم...

  من مامانم را دوست دارم...   چون وقتی من تب میکنم اون  اشک میریزه...   چون وقتی من شادم اون از ته دل میخنده...   من مامانم را دوست دارم...   چون وقتی میره بازار چشمش فقط لباس بچه گونه میبینه...   چون وقتی یه لقمه از دسپختش میخورم اون روز بهترین روز زندگیشه...   چون وقتی دعوام میکنه تا صبح خوابش نمیبره...... من مامانم را دوست دارم...   چون  وقتی من یه بوسش میکنم  اون هزار بار منو میبوسه...   چون هرموقع بخوام باهام بازی میکنه حتی نیمه های شب...   چون وقتی جیش میکنم فقط اونه که تحویلم میگیره.....
11 ارديبهشت 1392

پسر نازم

سلام  دوس جونا     مامی دوباره چمش منو دور دید و اومد مطلب گذاشت:   الهیی من قربون اون چمشات بشم الان مثل یه فرشته کوچولو خوابیدی   چقدر وقتی خوابی دلم  برای چشمهای نازت و خنده هات تنگ میشه   نمیدونی چه قدر دوستت  دارم  خدارو شکر میکنم  برای بودنت.   خیلی شیرین وبامزه شدی  تمام تنهایی های منو پر کردی واقعا"   خدا را به خاطر وجود زیبا ت تو زندگی  شاکرم   گلکم  این روزا خیلی به من وابسته شدی  همش تو خونه راه میری   میگی کجایی ؟اینقد این کلمه رابامزه وبی غلط میگی که گاهی یه جا ...
4 ارديبهشت 1392

تولدبابایی

یه سلام بهاریه  شاد     امرو هفدهم فروردین روزتولدباباییه. .من ومامانی وآیدا به بابایی افتخار میکنیم چون بابای من مهربون ترین و خوب ترین بابای روی زمینه. بابایی جونم  میخوام بدونی خیلی خیلی دوستت داریم و قدر همه زحمت هایی که میکشی رو میدونیم. بابایی از اینکه هرروز برام دوش(گوشت)میپزی وآبش رومیچلونی وبهم میدی تا کمبودآهنم جبران بشه ازت ممنونم بابایی جونم خیلی خیلی لذت میبرم وقتی باهام بازی میکنی وباهم میخندیم ومنو سرگرم میکنی تا مامانی به کاراش برسه   بابای گلم وقتی منو دعوا میکنی بازم دوستت دارم چون بعدش مهربون ترودلسوزتر میشی      &...
17 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آرمان من می باشد